4 . اولین شعری که از تو شنیدم ( سه سال و شش ماه و بیست و نه روز )
سلام زیبا صنم من
دیشب یک شب قشنگ بود .
رفتی کتاب شیمو رو گرفتی و از صفحه اول شروع کردی به خوندن شعرهاش
همه شعرها ی کتابو از حفظ بودی . شعرهایی که بارها واست خونده بودم و تو هیچ وقت منو همراهی نکردی .فقط گوش میدادی . گوش .
و من اولین بار بود میدیدم که چه زیبا شعر میخونی . با همون کلمات نچندان کاملت . همرو مطابق صفحات درست خوندی . پر از شور و هیجانم از شنیدن این همه زیبایی عزیزم
یکی از شعرهایی که خوندی :
سب شوُده باس دوبایه ( شب شده باز دوباره ) البته صحیحش (از پنجره ).
متاب دائه میتابه ( مهتاب داره میتابه )
سیمو همسه شیبا ( شیمو همیشه شبها )
ساعت نه موخابه (ساعت نه میخوابه )
دیه بی ییم بوخابیم ( دیگه بریم بخوابیم )
خی یی خسه ییم ما ( که خیلی خسته ایم ما )
کیتابمون پموم شوُد ( کتابمون تموم شد )
لالا ، لالا ، لالا ، لا ( لالا لالا لالا لا )